بی کسی گرچه مرا یک نفس آزاد نکرد
تو ولی خوب بمان ؛درد مهم نیست عزیز
بی خبر باش و نبین قاتل قدار جهان
سخت بی هم نفسم کرد مهم نیست عزیز
تو بهاری نفس و قاصد  شهریور باش
گرچه اسفندی ام و سرد مهم نیست عزیز
عشق فریاد بزن مست و پر ازقهقهه باش
گریه و هق هق یک مرد مهم نیست عزیز
روزها بهت زده شب پرم از پرسه و شهر
شب و شب گریه و شب گرد مهم نیست عزیز
مانده ام بی تو وعالم که مرا پس زده است
تو نباشی که دگر طرد ...مهم نیست عزیز
زندگی با نفس گرم تو معنا می شد
تلخ و جان کنده ام و زرد مهم نیست عزیز
تو که خوش عاقبتی؛ مرگ به امید عبس
تو نمی آیی و برگرد ...مهم نیست عزیز

محمدحسین..